یکی از ماه های تابستون شهریور ماه تصمیم گرفتیم بریم تفتان چون بقیه ماه های سال تفتان خیلی سرده ما همین ماه را انتخاب کردیم البته ناگفته نماند شهریور هم سرد بود ولی قابل تحمل تر بود ما و فامیل هامون دایی و خاله رفتیم به سمت تفتان چون اولین بارم بود میرفتیم خیلی ذوق داشتم و رفتیم به سمت خاش وقتی خاش رسیدیم رفتیم بستنی فروشی و من بستنی قیفی را انتخاب کردم چون فالوده ای مورد علاقه ام نیست و بستنی را خوردیم رفتیم به سمت تفتان هر چه جلوتر میرفتیم هوا سردتر میشد و متاسفانه وقتی میخاستیم وارد محوطه تفتان شویم ماشین داییم نتونست از سراشیبی بالا بره و به بدبختی با زور و گاز تونستن بالا ببرنش وقتی داخل محوطه شدیم یک چند تا کلبه داشت که اصلا فکرش رو هم نمیکردم چون توی تصورم فکر میکردم یک کوه هست ک روی نک قله اش برف وجود دارد ولی نه از این خبرا نبود بعد ما رفتیم داخل کلبه ها مستقر شدیم خلاصه شب کباب رو درست کردیم و خیلی خوشمزه بود چون توی اون مکان و هوای خنک و سرد خیلی میچسبید بعد از شام رفتیم چایی درست کردیم و خوردیم بعد خابیدیم فرداش ک بلند شدیم تازه متوجه شدیم چ درخت هایی هست درخت شاتوت و درخت گردو بود ک میوه داشتن درخت زردآلو هم بود ولی هنوز میوه نداده بودن و ما رفتیم سمت درخت ها یک مردی بود داشت گردو میچید و گردو رو پوست کرد و تازه من متوجه شدم گردو چجور درختی داره و چجوریه یک پوست سبز رنگی داشت ک پوستش رو میکنن و خشکش میکنند و میخورن بعد رفتیم سراغ درخت شاتوت ک خیلی کم شاتوت روی درخت ها مونده بود یک دو تایی چیدیم خیلی خوشرنگ و خوشمزه بودن بعدش رفتیم یکم اون طرف تر چند تا تاب بازی هم بود خلاصه جای خوبی بود به نظرم برا تفریح خیلی خوب بود بعد از ظهر رفتیم سمت کوه و آبشار و چند تا سد هم بود ک آب از بالا میومد پایین و ما از پایین سد به طرف بالا رفتیم ولی با اینکه راه بود ولی ما دوست داشتیم از سمت آبشار به طرف بالا بریم خلاصه کلی گیاه دارویی هم پیدا میشد که تازه بودن....
- ۰۱/۱۲/۰۸